بالهداوه الهداوه یا حبیبی بالهداوه
به آرامی ای عشقم ، به آرامی
ای غلطه بینا تداوی الا الشک یعمل عداوه
هر اشتباهی بین ما رخ دهد درست میشود ، مگر شک که دشمنی ایجاد میکند
انسى ای حد یتساوه ولا قارنه بیک فى الغلاوة
هر کسی که رقیب تو شود را فراموش کن ، تو در ارزشمندی در عشق بی همتایی
وانت لیه کده ما بتعدیش واقفلی عالوحده وشکاک
و تو چرا اینگونه نمیگذری و گیر داده ای (سر حرف خودت مانده ای) و مشکوکی به من
یا ابو بدم حامی انت یا افیش
ای کسی که خونش به جوش آمده و نمیتواند آرام باشد
انا لولا بس اننا عرفاک بتغیر على طول
پس من تو را میشناسم که همیشه حسادت میورزی
و امبین لکن من جواه حنین ولا ایه ایــــه
و معلوم است ، اما از درون مهربانی ،و نه چیز دیگری غیر از آن است ؟
قولت مرة اتنین و تلاته یا حبیبی
یک دفعه ، دو بار و سه بار گفتم ای عشقم
الأمور دی خدها ببساطه الکلام بیجی تاته تاته
این کارها را به آسان بگیر ، حرف کم کم پیش می آید
مش طبیعی شغلک مواضیعی مش طبیعی
طبیعی نیست ، کارهایم تو را مشغول کند ، طبیعی نیست
یا ابنی فک خلیک طبیعی یا ابنی فک وش التباته
ای پسر ، رها کن و بگذار طبیعی باشی ، پسر وقاحت را رها کن
roya joooo kheili mamnoooon az in tarjome haie ziba.merci kheili ghashangan.kheili zahmat keshidi.
خواهش می کنم درود به نانسی